سر نخ اصلی کجاست؟

 

1- اوضاع خیلی به هم ریخته بود. با شروع دور دوم تبلیغات(تخریبات) هرکسی چیزی می گفت و نسبت ناروایی به دکتر می زد: فاشیست، دیکتاتور، بازجوی زندان اوین ... جریان پیاده رو ها و آسانسور هام بد جوری روی اعصابم بود. ما هم کارمون شده بود تنویر افکار عمومی علی الخصوص نسل جوان که بابا از این خبرا جایی نیست. این میون یه اعلامیه پخش شد که نورعلی نور بود: ما جوانان حزب الله اصفهان از برادر محمود احمدی نژاد حمایت می کنیم زیرا... 1 ... 2... 3... و شروع کرده بود به اراجیف گفتن که اگه بیاد پسرا را اینطور میکنه و موهای بیرون گذاشته  دخترا می چینه و نمی دونم وزارت امر به معروف!!! درست میکنه و هزار و یه دروغ دیگه. تازه به همین جا ختم نشد و آقای نوبخت تو گفتگوی ویژه شبکه 2 به این اطلاعیه اشاره کرده و اظهار نگرانی فرمودند(که بعد ها فهمیدم این کارش خیلی به ضرر خودشون تموم شد.)

حالا همه به جنب و جوش که اینا از کجا دراومده که یه روزنه امید پیدا شد: بعضی از اعلامیه ها با فکس به مراکز مختلف ارسال شده بود اما ارسال کنند گان ناشی از زور دستپاچگی حواسشون نبوده که شماره فکس پایین برگه ها ثبت شده: 031162... سریع یه عده از مخابرات پیگیر شدند که محل ارسال کجاست؟
جواب ساده بود: اصفهان- خیابان حکیم نظامی ابتدای خیابان محتشم کاشانی- ساختمان MRI – طبقه سوم- دفتر هماهنگی ستاد آیت الله هاشمی رفسنجانی. تازه فهمیدیم سر نخ کجاست و ته نخ کجا!
دیگه تکلیف روشن بود: اعلامیه ها دوباره چاپ شد، اما این بار دو رو یک طرف اصل اعلامیه( با همون شماره پایینش) و طرف دیگه یه جوابیه آبدار جهت همون تنویر افکار عمومی.

2- از نیمه شب گذشته بود که داشتیم دور میدان جمهوری اسلامی رو با عکس دکتر پر می کردیم. چشمتون روز بد نبینه یهو یه سیاهی( شبیه به پارسی کولا!) از میون شمشاد ها اومد بیرون. یه پیرمرد بود که با غضب وصف ناشدنی و  فریادی استوار گفت: داری واسه کی تبلیغ می چسبونی؟؟؟؟؟  تو این فکر بودم که " هنوز که به پایان وقت تبلیغات یه روزی مونده و اینجام که تبلیغ ممنوع نیست." اما اینا رو که به اون نمی شد گفت. بنابراین دست و پامو جمع گردم و ترسون ترسون گفتم: اح..احم ..مدی ن..ن..ژاااد . چشامو بستم و منتظر یه سیلی آبدار موندم. دیدم خبری نشد. پیرمرد این دفعه با لحن آروم و مهربونی گفت: ادامه بده عزیزم، خسته نباشی...

3- اون جمعه خیلی خسته بودم.از صبح هرکسی رو با هر بهونه و توجیهی تونسته بودم پای صندوق کشونده بودم. تا آخر شب هم از اینترنت اخبار رو دنبال می کرم. اما آخر شب هر کاری می کردم خوابم نمی برد. هرچند ته دلم روشن بود ولی بی خیالی هم نمی شد طی کرد. شاید یکی دوساعتی از بامداد گذشته بود که خوابیدم. بعد از نمازصبح دوباره یکم خوابم برد اما 6 صبح نشده از خواب پریدم. هر چند می دونستم نتایج رسمی حداقل 5-6 ساعت دیگه منتشر میشه اما برای دلخوشی هم که شده گفتم یه سری بزنم اینترنت ببینم چی به چیه؟ اون روزا بازتاب یکی از منابع خبریم بود. صفحه که باز شد شوکه شدم:احمدی نژاد ششمین رئیس جمهور ایران شد- دیگه تو پوست خودم نبودم. با تیتر اولین گزارش تحلیلی  که اومد رو سایت هم خیلی حال کردم:احمدی نژاداولین رئیس جمهوری که شناخته شده ترین حامی اش خودش بود!

4- عصر که شد همه مون سینی دستمون بود. جلوی ستاد کوچولوی خودمون تو محل(مغازه لوله کشی یکی از بچه ها!) داشتیم خوشحالی مون رو به مدد شربت و شیرینی با مردم تقسیم می کردیم. حتی چند بارهم تمدیدش کردیم. اگه بعضا کسی می پرسید اینا ماله چیه؟ می گفتیم: صبح شد ... او آمد...

5- امروز داشتم فیلم های تبلیغاتی دکتر احمدی نژاد رو دوباره می دیدم: 
    هیچ فرقی نکرده... ادبیتاش و باطنش رو می گم نظرش راجع به عدالت، دولت اسلامی، امور داخلی، خارجی، انرژی هسته ای، مفاسد اقتصادی، عزت ایرانی، می شود و می توانیم... همش همونه
    خیلی فرق کرده... ظاهر شکسته اش رو می گم. یادم نبود دکتر اون روزا این قدر موی سپید   بر سر و صورت نداشت...
     جمعیت چند هزار نفری رو که توی مسجد سید اصفهان دیدم یاد بهنام عزیز افتادم: بهنام کریمیان شهید دولت سلامی .(برای اونایی که نمی شناسن میگم) یکی فعالترین بچه های ستاد دکتر بود. یه بسیجی مخلص. سالها تو گردان تفحص با شهدا عشق بازی می کرد. او در جریان استقبال از دکتر احمدی نژاد در اون شب گرم پایان خرداد میان ازدحام جمعیت به آروزش رسید... یادش گرامی و با شهدای کربلا محشور باد.

شهید دولت اسلامی - بهنام کریمیان


مطالب زیبای زیر توسط دیگر دوستان نوشته شده. خوندنش خالی از لطف نیست.

* خدا هر که را بخواهد عزیز می کند، هر که را بخواهد ذلیل می کند  (سیطره)

انتظار فرج از سوم تیر کشم؛ شاید! (پاورقی)

* سوم تیر روزی از جنس اخلاص (صراحت)

* بکشیدش، از اتوبوس پرتش کنید بیرون! (پاسداران)

* یادش بخیر گویا همین دیروز بود (استشهادیون)

* عکس منتشر نشده رئیس جمهور و پیرزن محروم؛ هدیه 3 تیر (قاب شیشه ای)

* انتخابات نهم و مساله نظرسنجی (آرمان انقلاب اسلامی)

* نظر سنجی یا نظر سازی؟! (پاک دیده)

* سوم تیر خاطره ماندگار (فصل آگاهی)

* خاطرات حامد احسانبخش از ۳ تیر (کشکول جوانی) 

* خاطرات امیر حسن ثابتی از انتخابات نهم ریاست جمهوری (دست نوشته های یک دانشجو ) 

* نقش خاطره می زند سوم تیر ماه (بیداری)

* ملت کار را تمام کرد (بچه های سوم تیر)

* وقایع نگاری تصویری و نوشتاری سونامی احمدی نژاد (سامورایی)

* پیشکسوتان انقلاب جدید (پاسخگویی)

* اعتراف میکنم که دلم رفته بود (روزنامه دانشجویی)

* احمدی‌نژاد طراز ریاست جمهوری ایران را بالا برد (بزمانه)

* روایت داستانی حماسه غریب ۳ تیر (تردید)

* جوان‌ترها و میدان مغناطیسی برون جناحی (یادنامه)

* حماسه بود و حماسه بود و حماسه (سید جواد)

* سوم تیر روز اصول‏گرایی (فاتح)

* خاطراتی ازحماسه سوم تیر (پله پله تا ملاقات خدا)

* سوم تیر حقیقت امروز آرمان فردا (جوانان عدالت خواه و تحول گرا)

* از سوم تیر 84 باید بسیار نوشت (دولت ۷۰ میلیونی)

*تبلیغات و روزه برای پیروزی احمدی نژاد در منچستر (دلنامه)

* سر نخ اصلی کجاست؟ (شب بو)

* یاد ایام... (میخونه)

* دولت عشق آمد و من ... (شهید شریفی) 

* خاطرات خانم ناظم از انتخابات ۳ تیر (نوشته های یک ناظم)

* قبل از انتخابات سوم تیر ۸۴ (انتظار)

* سوم تیر، احیای جنگ فقر و غنا (شاهراه عدالت)

* سوم تیر و نگرانیهای تئوریزه شده (کافه اندیشه)

* سوم تیر، حاکمیت گفتمان عدالت و مهدویت (شوکران انتظار)

* دوسال مانده (ستاره دریایی)

* قوم بنی اسرائیل میگفتند احمدی نژاد زشت است (سارا)

* دو خرداد تا سه تیر، شباهت­ها، تفاوت­ها (نقد ملس)

* سوم تیر و نوسازی ایرانی (ققنوس)

* عزا عزاست امروز...سوم تیر! (مسعود ده نمکی)

* امروز سوم تیر (کتب)

* روز خوب پیروزی (وتر)

* سوم تیر، روزی برای یادآوری (بحر)

* سوم تیر 84 روزی است که دوم خرداد را باطل کرد (حزب الله  هم الغالبون)

* من از سوم تیر 84 خودم پشیمانم! (یادداشتهای بدون متن)

* سالگرد انتخاب دکتر احمدی نژاد (خیبریان)

* دو دعوا و دو لبخند برای شب اول (غلامعلی مجاهد)

* دولت داریم تا نداره (امل جامونده)

* ایام به یاد ماندنی (نافذ)

* سوم تیر روی سن! (عکس فوری)

* شیرین ترین سوم تیر عمرم (زنده یاد)

* سفر انتخاباتی احمدی نژاد به یزد (آرمانشهر)

* مردی در قلب طوفان (به رنگ انتظار)

* امروز سوم تیر است؟ (رسپنا)

*سوم تیر؛ اومده خون تازه رو تو رگهامون جاری کنه (تردید) 

* به روایت نهم (دو پست) (تا صبح انتظار)

* حرکت وبلاگی معلم خبرنگار (روایتی دیگر)

* امام زمان و روز سوم تیر (رسپنا)

* پنجگانه ای برای سوم تیر (دلنامه)

* خاطرات حماسه سوم تیر (سوالهای منتظر جواب)

* بی تعارف سوم تیر یک حماسه بود (فصل انتظار) 

* آن مرد آمد (صمیمانه ها)

*احمدی نژاد یک امل مدرن نشده است ( جنبش دانشجویی حامی عدالت)

* امید بخش ترین sms (تکلیف الهی)

* برای سوم تیر (یک قلم به دست مزدور سابق)

* هاشمی،تراول های پنجاه هزار تومانی و باقی قضایا (نفسانیات یک من)

* سوم تیر روزی که در یادها خواهد ماند (شخصی نویس)

* این نیز گذشت ... (کوله پشتی)

* یاد آن روز ها بخیر، سوم تیر ۸۴ را می گویم (برهان)

* ۲۸ روز تاریخ ساز (دایی حامد)

نذر مادرم برای احمدی نژاد؛ ۴۰ روز سوره یس (تاربلاگ ایلیا)

* من سوم تیر را می پرستم (خاتمی نوشت)

* احمدی نژاد خوب دلبری میکرد (روزنامه دانشجویی)

 

برای خواندن جدیدترین نوشته های این وبلاگ اینجا را کلیلک کنید.