در هفته های اخیر شاهد بودیم که نقل قول مغرضانه از بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری که به استناد درج در چند سایت و روزنامه، منتشر گردیده بود، باعث گردید تا افرادی صرفا با دلایل و اغراض سیاسی به نقد غیر کارشناسانه مشاوران جوان دولت نهم بپردازند.

 

نقل قول مذکور در حالی بود که مقام معظم رهبری بارها خطاب به اعضای دولت و در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، از طرح مشاوران جوان با عنوان یک طرح بسیار خوب یاد کرده اند که می تواند به سازماندهی نخبگان کشور کمک نماید.

البته تاکیدات مقام معظم رهبری، صرفا به جلسه شورایعالی منتهی نمی شد، ایشان بارها دولت نهم و شخص آقای دکتر احمدی نژاد را به دلیل چنین تدبیر حکومتی ایشان مورد تحسین قرار داده اند. همچنین ذهنیتهای ایجاد شده را غیر منطقی دانسته و نسبت به جو پراکنی سایتهای مجهول و اخبار کذبی که به ایشان نسبت داده شده ناراحتی و عدم خرسندی خود را به آن رسانه ها اعلام داشته اند.

 

در همین حال شورای مشاوران جوان اعلام نمود در تماسهایی که با دفتر مقام معظم رهبری داشته، هیچگونه موضع منفی نسبت به ماهیت مشاوران جوان وجود ندارد و مشاوران جوان کماکان مورد نظر معظم له است.

 

با توضیح این نکته، تحلیل علت و عوامل حمله علیه مشاوران جوان و واشکافی آن، می تواند نکات قابل توجهی را ارائه نماید:

 

1- بی شک این نوع مواجهه در برابر طرح مشاوران جوان ادامه و استمرار تفکر سیاست محور و به تعبیری خود محور در تحلیل رفتار و سازمان دولت نهم است. طرح و پافشاری بر دیدگاه مورد نظر، علامت قابل ملاحظه ای از قصد جریانات سیاسی جامعیت گریز است که می کوشند با ابزار تحذیر از ضد ولایت شدن و خروج بر ولی امر مسلمین، به تسویه حساب درون گروهی پرداخته و از آبی که خود گل آلود کرده اند، ماهی بگبرند.

 

در این تحرک زشت و مردود سیاسی، حمله تخریبی علیه مشاوران جوان، طراحی و با سوء استفاده از بی اطلاعی رسانه های ارزشی، آن سناریو پرورش یافته و وارد ابعاد جنجالی شد.

 

2- ضرورت حضور و وجود مشاوران جوان در دولت نهم بر کسی پوشیده نیست. دولت نهم و دولتهای بعدی با تهدید جدی منابع انسانی مواجه اند که جز با بهره گیری از مشاوران جوان قابل رفع نیست.

 

امروز پیکره مدیریت کشور در حالی که با توجه به گذشت زمان، پیشرفت دانش و سپری شدن عمر مدیران انقلابی پیر شده، اما خود را به اشتباه جوان تصور می کند و می کوشد با بهانه نمودن تجربه و مهارت از واگذاری امور به نسلهای آینده طفره رود. در این میان حضور مشاوران جوان به واسطه نزدیکی موج بازنشستگی مدیران همزاد با انقلاب اسلامی که سالها جایگاههای اداره کشور را در اختیار داشته اند، امری بدیهی و قطعی است. امروز سازمانهای بسیاری وجود دارند که علیرغم احساس تهدید اشاره شده و شعارهای فراوان نوسازی و تحولگرایی در آن سازمان، کماکان امورات را با شورای معاونینی مدیریت و سیاستگذاری می کنند که متوسط عمر خدمتی اعضای آن فراتر از مرز بازنشستگی است.

 

گذشت بیش از 28 سال از عمر انقلاب اسلامی، در سالهای کنونی و بالاخص در پنج سال آینده، نا خودآگاه به ایجاد یک بحران بزرگ مدیریتی در کشور منجر خواهد گردید. جوان سپاری مدیریتهای انقلاب اسلامی در دهه شصت، باعث گردید پس از تحول آفرینی مدیریتی در دو دهه های شصت، هفتاد و هشتاد، مدیران انقلاب سالهای متمادی در جایگاههای مدیریتی باقی مانده، نسل خوبی از مدیران برای آینده کشور امکان تجربه مدیریت نداشته باشند. بسیاری از مدیران کنون انقلاب از اول انقلاب مدیر بوده اند و تاکنون مدیر باقی مانده اند که بلاغرض از شکل گیری رشد نسل مدیران آینده جلوگیری بعمل آورده اند.

 

رویه های کنونی باعث شده تا موج رخوت، کم کارآمدی و عدم همراهی با فضای نوین و معاصر بر دستگاه حاکم گردد. بلا شک در چنین شرایطی دستگاهها نمی توانند تحول آفرین و در فکر تصاحب موقعیتهای ممتاز داخلی و بین المللی در سالهای آتی باشند. ضمن آنکه تجربه 28 سال مدیریت انقلاب اسلامی و چالش کردن با استقرار نظام، جنگ، سازندگی و اصلاحات، بدون آنکه مستند سازی و مهیا برای آیندگان شود، با خروج افراد و مدیران انقلاب از صحنه مدیریت، از بین برود.

 

با این توضیح کدام نسخه جز مشاوران جوان، می تواند به جراحی نظام پیر شده موجود، رفع تهدبد و حتی تبدیل آن به فرصتی تاریخی بپردازد؟ ضمن آنکه حمله به مشاوران جوان که موظف اند تجربه 28 سال مدیریت انقلاب اسلامی را برای مدیران آینده، مستندنگاری، تحلیل و به روز رسانی نمایند، با کدام خیرخواهی عاقبت اندیشی برای انقلاب همراه بوده است؟

 

3- برخی مدعیان و معارضان مشاوران جوان، گرچه خود واقف اند که حداکثر تلاش در جهت شایسته سالاری در انتخاب مشاوران وزرا بعمل آمده، حتی برخی ایشان در انتخاب مشاوران نقش مستقیم و غیر مستقیم ایفای نقش نموده اند و اتفاقاً بروز معدود نکات مورد انتقاد از جانب نگاههای غیر سیستماتیک برخی مدیران بوجود آمده، جای این سئوال و ابهام باقی است که علت تهاجم جدید علیه مشاوران جوان چیست؟ مسلماً در این خصوص باید نکات و گرایشهای سیاسی را جستجو نمود که به صف آوردن آنها برای برخورد با یک طرح جای تأسف دارد.

 

4- البته از سوی دیگر، افراد و نمایندگانی از مشاوران جوان چنین نیز نپنداشته اند و اظهار نکرده اند که وضعیت موجود مشاوران جوان در دستگاهها، مورد رضایت و اطمینان بخش است. هنوز عرصه های فراوان برای حضور و تحول آفرینی در مجموعه دولت وجود دارد که باید مرحله به مرحله مورد شناسایی، تحلیل و تغییر انقلابی قرار گیرد. اینکه برخی شرایط موجود را نشانه ای از رضایت قلمداد نمایند به همان اندازه خطا است که انتظار داشته باشیم یک روزه روح و تفکر انقلاب اسلامی در تمام شئون دولت محقق گردد.

 

با این حال، هیچگاه پیام توقف و ایستایی برای مشاوران جوان صادر نشده است. در مدتی که از عمر مشاوران جوان گذشته است مدیران ارشد نظام از جوانان مستعد، نگاههای انقلابی، اطلاعات روزآمد و تحلیلهای درست و مطابق با واقع فراوانی بهره مند گردیده اند که مطمئناً نسبت به بسیاری از آنها دچار ضعف و نقص جدی بوده اند.

 

5- در پایان این سوال و ابهام مطرح خواهد شد که اگر ایده مشاوران جوان توسط گروهی دیگر مطرح شده بود، آیا باز هم این قدر موضع گیری و مواجهه در برابر آن صورت می گرفت؟

 

پس انتظار و خواسته از چالشورزان با طرح مشاوران جوان که بسیاری از آنها با سن کمتر، تخصص به مراتب پایین تر و تجربه ناقص تر نسبت به مشاوران جوان دولت نهم، وزیر و وکیل شدند، این است که کشور را در بحران مدیریتی بازنشستگی گسترده فرو نبرند. آنها باید دوره جوانی خود را به یاد آورده و کمتر مواضعی بگیرند که متعاقبا مجبور شوند آن را اصلاح کنند.

 

مشاوران جوان با تمام مشکلات موجود، راه خود را پیدا کرده و کسی نمی تواند آن را از قطار پیشرفت و تحول آفرینی پیاده نماید.