عصر روز گذشته توفيقي حاصل شد و در نشست "واكاوي 18 تير" به عنوان خبرنگار در دفتر انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي حضور پيدا كرده و از افاضات دوستان رضا حجتي عضو اسبق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، غلامرضا ظريفيان معاون دانشجويي سابق وزارت علوم، علي شكوري راد عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت فيض بردم.
نكته جالبي كه تقريبا از سوي همه سخنرانان در اين نشست مطرح شد اين بود كه دوستان دوم خردادي بر توجه اين جريان به توده ها تاكيد داشتند و مي گفتند كه نبايد برج عاج نشين باشند و عدالت را بايد مد نظر قرار دهند و خيلي جالب بود كه از سوي ديگر با پوپوليسم مخالفت مي‌كردند.
خوب شما اگر فعاليت ها و تلاش هاي اينها را بعد از دوم خرداد بررسي كني به اين نتيجه مي‌رسي كه اين آقايان فقط به دنبال كسب قدرت هستند و چقدر دير به نتيجه رسيدند كه بايد به عدالت هم توجه كنند و شايد هم به قول آقاي شكوري انرژي زيادي را صرف كنترل حواشي و به قول من غضنفرها كردند چرا كه از كارگزاران سازندگي گرفته تا گروهكهاي ورشكسته مانند نهضت آزادي همه خود را بوجودآورنده دوم خرداد و صاحب آن مي‌دانستند و طبيعي است كه جمع كردن اينها در شرايطي كه پيروزي خاتمي براي خود اينها هم قابل پيش‌بيني نبود كار مشكلي بود.
دوستان فعال در زمان 18 تير 78 به خاطر دارند كه روزنامه‌هاي زنجيره‌اي پايگاه دشمن چقدر از كشته‌هاي 18 تير سخن مي گفتند اما شنيدن دو خاطره از ظريفيان در اين زمينه جالب است: من يكسال و نيم شايد ده‌ها زندان كشور را براي كشته شده‌ها جستجو كردم و البته چيزي نيافتيم، الان هم رد نمي‌كنم ولي ما چيزي نيافتيم، بعضي از موارد هم خيلي عجيب بود كشته شدن فردي را گزارش داده بودند بعد از 6 ماه پيگيري ديديم دو روز پيش از كوي دانشگاه به دليل سرطان مرده است و خانواده‌اش هم به من پرونده‌اش را نشان مي دادند كه از سرطان مرده است و التماس مي كردند كه مرگ فرزند ما را سياسي نكنيد، يا فرد ديگري كه مدتها اسمش بود كه كشته شده است بصورت اتفاقي مشخص شد به دليل نارضايتي از ازدواجش، از فرصت كوي دانشگاه استفاده كرده و فراري شده است بنحوي كه 8، 9 ماه اين فرد مفقود بود.
ديدار هاشمي رفسنجاني با دانشجويان دردانشكده فني- مجري همين آقاي علامه است
عزيزان اگر بخاطر داشته باشند در فاصله بين 27 خرداد تا 3 تير 84 تمامي احزاب، رسانه ها، گروهها و... براي "مخالفت با اختناق و خشونت" تصميم گرفتند تا به هاشمي راي بدهند و دوستان بخاطر مي‌آورند حضور آقاي هاشمي در دانشگاه تهران و به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان را، اما داستان آقاي حسام‌الدين علامه دبير اسبق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي از اين ماجرا خواندني است: طرفداران آقاي هاشمي آمدند بين دور اول و دوم با من حسام الدين علامه مطرح كردند البته من چون آن موقع خطر بزرگتر را آقاي احمدي نژاد مي ديدم با حضور آقاي هاشمي در دانشگاه موافقت كردم ولي آن دوستان حرفشان اين بود و آنها كساني بودند از ادوار تحكيم وحدت كه معين را در دور اول تحريم كردند امادر دور دوم حرفشان اين بود كه اگر هاشمي بيايد سازندگي رونق پيدا مي كند اختلاف طبقاتي و قشر مرفه ايجاد مي‌شود، اين قشر مرفه يك نيازهايي مانند مطبوعات، ماهواره، آزادي بيان، ويدئو و ... دارد كه اين باعث مي شود تا آزادي ها در كشور جلو برود و فلان و بهمان؛ من هم گفتم كه مرده‌شور اين آزادي كه براي طبقه مرفه باشد.
ديدار هاشمي رفسنجاني با دانشجويان دردانشكده فني
آقاي علامه در بخش ديگري  از صحبتهايش گفت: متاسفانه ما ارتباطمان را با مساجد و محافل دينداري قطع كرده‌ايم و عملا در مسيري افتاده‌ايم كه جناح راست مي‌خواهدو بايد بگويم كه بسياري از عملكرد اصلاح طلبان مثال آن ساده دلي است كه در مجلس رندان مي‌رود، خرش را مي‌فروشند و از پول آن، مجلس شادي و سرور تشكيل مي دهند و شروع مي كنند به دست زدن با تك مضراب « خر برفت و خر برفت و خر برفت» و اين بنده خدا هم از همه محكمتر دست مي‌زده‌است.
ولي واقعا احمدي نژاد خطرناكه حسن؛ البته براي غارتگران بيت‌المال و كساني كه مملكت را ملك شخصي خود مي‌دانند و ....