این روز ها مبحث داغ محافل سیاسی ، مسایل فلسطین است . اصولا از قرار معلوم قراردادهایی چون قانون اساسی و مسایل مندرج در آن در دیدگاه محافل صهیونیستی و حامیان آن ها چون آمریکا و انگلیس هیچ اهمیتی ندارد که از اینم موارد بی اهمیت ، یکی همین انتخابات و حکومت رای مردم بر سرنوشت خویش است که در این باره و در این مورد بخصوص پشیزی نمی ارزد چرا که با منافع آنان در تضاد است . از قرار معلوم این باصطلاح سیاستمداران کشورهای مهد دموکراسی هیچ علاقه ای به باقی ماندن مبانی فلسفه ی سیاسی مورد علاقه شان ندارند و الا این موضع گیری هایی از قبیل موضع گیری رایس در این مورد را هیچ گاه مرتکب نمی شدند . این بدان معنی است که این خوشمزگان خود نیز این امر را به درستی دریافته اند که دموکراسی مورد پسند آنان که تا چندی پیش رشد دهنده ی منافع آنان بوده است ، این روزها به قاتل آنان تبدیل گشته و دوران اقتدار آنان را رو به اضمحلال می کشاند چرا که در این چند سال هر کس در شعارهایش مواضعی بر علیه آمریکا داشته است مورد انتخاب آنان واقع شده است . البته مساله ی فلسطین را می توان به مواردی دیگر که ریشه در باورهای اعتقادی و بنیادگرایانه ی حزب حاکم در کاخ سفید نیز ربط داد چرا که آنان بر اساس باورهای صهیونیستی خویش آن جا را هر آن چه خالی تر از مسلمانان ببینند خوشحال تر و بهتر می توانند پیاده نظام مذهبی و متعصبین ساکن در بیت المقدس را به سمت خراب نمودن آن و کنکاش در پی باقیمانده هایی از معبد سلیمان راهنمایی نموده تا بوسیله تجدید بنای دوباره و قربانی نمودن گاو سرخ موی که در این چند ساله بر اساس مطالعات و آزمایش های ژنتیکی از سه سال قبل توانسته اند آن را پدید آورده و زنده نگه دارند و دیگر آداب به ظهور مسیح انجامیده و تئوری حکومت جهانی یهود را عینیت بخشند . به واقع در پس هر فعالیت ضد بشری در فلسطیت باید باورهای دینی از نوع افراط گرایانه و بنیادگرایانه ی صهیونیستی را جستار نمود تا بتوان به عمق و ریشه مساله پی برد و تصویری واقعی از چرایی این اقدامات ارایه داد .

در واقع عمق این واقعیت زمانی شفاف تر می شود که با رجوع به سخنرانی برخی از روسای جمهور آمریکا به نکات قابل توجهی دست می یابیم . رونالد ریگان در یکی از سخنرانی هایش می گوید :« من از خدا می خواهم به من توفیق دهد کلید شلیک موشک هسته ای را فشار دهم تا جنگ آرمگدون آغاز شود . » جیمی کارتر هم با هیاتی دموکرات منش میزان علقه و و نسبت آمریکا و یهود را در حد « وحدت در اخلاق و فرهنگ و احکام » خواند و اعلام کرد : « تاسیس دولت اسراییل در سال 1948 ، بازگشت به سرزمین آفتاب مقدس را که یهودی صدها سال پیش از آن بیرون رانده شده ، فراهم می سازد . تاسیس امت اسراییل تکمیل پیش گویی های کتاب مقدس و جوهر تمام کارهاست » . ریگان و کارتر و پس از همه ی این ها جرج بوش بر اساس این پندار که « زمینه سازان ظهور مقدس » و « ماموران برگزیده از سوی خداوند » هستند سر در پی محقق ساختن « اراده ی خداوند » در عرصه ی زمین گذاشته بودند . « بوش » در آستانه ی سال 2003 در گردهم آیی گویندگان مذهبی در شهر « ناشویل ایالت تنسی » گفته بود : « ایالات متحده فراخوانده شده تا آزادی را که یکی از مواهب الهی ، است به تمام مخلوقات سراسر جهان ارزانی دارد . » و پس از 11 سپتامبر گفته بود : « ما می خواهیم اراده ی خدا را محقق کنیم . » . شاید وقتی « جیمز وات » وزیر کشور اسبق آمریکا ، در جمع کمیته ی مجلس نمایندگان اعلام کرد « به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح نمی توانیم خیلی در بند نابودی منابع طبیعی خودمان باشیم » تنها جماعت مسیحیان صهیونیست و میلیون ها نفر از مخاطبان کلیساهای انجیلی پروتستان آمریکا و انگلیس ژرفای کلام او را درک می کردند . بی گمان همانان نیز ، اولین کسانی بودند که از راز حضور آمریکا در خاورمیانه و عراق و تصمیم های بعدی سران کاخ سفید خبر داشتند . ( 1 ) که البته با اضافه نمودن بمب گذاری های مهم در عراق – که بدون شک از سوی ایادی آمریکایی صورت پذیرفته است -  که دو بار در مرقد امامین عسکریین ( علیهما السلام ) که سرداب غیبت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در آن است که در انفجار دوم منجر به خراب شدن سقف سرداب مبارک گردید و هم چنین بمب گذاری دیروز در مرقد دومین نائب خاص آن حضرت دست یابی به کد هایی را منجر می شود که تحلیل این امر را ساده تر و روان تر می کند .

این همه در حالی است که در این چند ساله و از زمانی که مقامی عالی رتبه چون رییس جمهور محترم کشورمان در همگی سخنرانی هایشان یاد و نامی از منجی عالم بشریت می نمایند گروهی هوار کشان و فریاد کنان به میدان می آیند و خبر از بروز خطر انجمن حجتیه می دهند . آنان که در مدت زمامداری خودشان افراد و گروه های التقاطی و انحرافی بسیاری رشد و نمو پیدا نموده و نام آن را آزادی مذهبی می گذاشتند . و لذاست که در این میان آن چه باقی می ماند سوالی است بی پاسخ و آن این که آیا این همه قتل و کشتار بر سر مسایل سیاسی است و این همه ترس و واهمه از نفوذ انجمن حجتیه ، ناشی از دغدغه ای دینی است ؟

 

 

1- نقل از کتاب پیشگویی ها و آخرالزمان – جلد 2