صدا و سیما و ده نکته

 

 رهبریبسم اللهآرم صدا و سیما

 

شنیده بودم اوایل انقلاب تلویزیون تنها یک شبکه داشته که فقط روزی 3-4 ساعت برنامه اجرا می کرده است. البته رادیو فعالتر بوده و ساعات بیشتری پخش برنامه داشته است. اما گذشت زمان، پیشرفت های تکنیکی و انسانی و گسترش مخاطبان منجر به افزایش ساعات پخش و سپس تاسیس شبکه دو گردید. پس از پایان دفاع مقدس و فارغ شدن خیال اکثریت جامعه از نگرانی های مخصوص این دوران نیاز به رسانه ای قوی تر باعث متولد شدن شبکه های سه، چهار، شبکه های استانی (پنج)، شبکه های خبر، آموزش، قرآن در سیما و رادیو های فرهنگ، معارف، جوان، پیام، رادیو های استانی و ... در صدا شد. مضاف بر اینکه شبکه های برون مرزی جام جم 1و 2، کوثر، سحر، العالم، پرس تی وی و بیش از 60 رادیوی برون مرزی نیز جهت پوشش خارج از کشور فعال گردید.

این مجموعه عظیم شبکه های رادیویی و تلویزیونی رسانه هایی قوی و تاثیرگذار در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی نوید می داد که به گفته پیر انقلاب حضرت روح الله باید دانشگاه عمومی و اشاعه دهنده فرهنگ و تفکر اسلام ناب محمدی (ص) و انقلاب اسلامی در جهان باشد.

 

مسلم است که با این گسترش روزافزون باید شاهد خنثی شدن تاثیر رسانه های غربی و ماهواره باشیم. اما توجه افراطی به این مساله و به وجود آمدن این دید در مسئولان رسانه ملی که "طیف گسترده مخاطبان، خواسته های متفاوتی دارند که صدا و سیما باید آن ها را برطرف کند" باعث به وجود آمدن برنامه ها، فیلم ها و سریال هایی با محتوای صرفا سرگرم کننده که نه تنها حاوی محتوای ارزشی نبودند بلکه گاها دارای محتوایی ضد ارزشی بودند.  اما این سازمان هیچ گاه در این فکر نبود که این مخاطبی که جذب کرده اند باید چه محتوایی را دریافت کند؟ آیا واقعا نمی شود برنامه ای ساخت که هم جذاب و سرگرم کننده باشد و هم دارای مفاهیم متعالی و مترقی اسلامی و انقلابی باشد؟  

صدا و سیما با این دید هرچه پیشتر رفت از هدف اصلی که بنیانگذار انقلاب برایش تعیین کرده بود (دانشگاه عمومی) فاصله گرفته و به شدت هدف "ارضای نیاز مخاطبان"را مد نظر قرار داد اصلا اگر هدف ارضای نیاز های "طیف گسترده مخاطبان" است چرا به نیاز های خیل عظیم و حداکثری متدینین توجه مشود و به نیاز های اقلیت غرب پسند توجه نشان داد؟ یا اینکه خود مدیران نیز همین طیف برنامه ها را می پسندند؟

                                       

و کار به جایی رسید که صداوسیما فراموش کرد هدف خنثی سازی فعالیت رسانه های بیگانه و ماهواره بود نه مانند آنان برنامه ساختن و ارائه محتوایی نه چندان متفاوت از آنان! اگر قرار باشد صدا و سیما همانند آنان برنامه بسازد، پس چه تفاوتی هست میان ایدئولوژی منحط غربی و ایدئولوژِی و آرمان های متعالی نظام اسلامی!؟

در ادامه سعی خواهیم کرد ده نکته  که درستی این مدعا را ثابت می کند بررسی کنیم:

 

1-   ترویج تجمل گرایی: یکی از مشکلاتی که از سالها پیش در سیما ظهور کرد و تاکنون علی رغم انتقاد های فراوان و اخطارهای رهبر معظم انقلاب، شورای نظارت بر صدا و سیما، مردم و دلسوزان نه تنها اصلاح نشد بلکه روند فزاینده ای به خود گرفته است و این یعنی ترویج نمادهای اشرافی گری و تجمل گرایی و به تبع آن گسترش شکاف طبقاتی.

                                برنامه های تلویزیونی

 اکنون اگر شما شاهد برنامه ای زنده، نقد یا گفتگویی تلویزیونی، سریال ها یا فیلم های تلویزیونی باشید، در بیش از 90% موارد مجریان و مهمانان و بازیگران را پوشیده در الیافی فاخر و خوش سیما، نشسته بر مبل هایی گرانبها و خوش آب و رنگ، سوار بر مراکبی لوکس و مدرن و ساکن در مساکنی اعیانی و شمال شهری خواهید دید که هزینه یک وعده غذایشان به اندازه درآمد ماهیانه یک شهروند متوسط جامعه امروز ماست. چه رسد به دهک های پایین جامعه که درآمد چندماه آنان به اندازه قیمت ساعت مچی! یکی از این آقایان و خانم های تلویزیون است. و در این حال است که به یاد سخنان امام مستضعفان می افتید که هنوز جنگ ما جنگ فقر و غناست.

 

2-   ترویج خشونت: یادم می آید مایکل مور در فیلم بولینگ برای کلمباین بزرگترین علت ناامنی در جامعه شان را سعی رسانه ها در القای ناامنی و در راستای اهداف دولت به جامعه عنوان می کرد و در همین راستا بود که علاوه بر تولید فیلم های خشن و خونبار در هالیوود و تهیه سوژه های جدید برای جنایتکاران، غلو و بزرگنمایی در مورد حوادث روزانه و دروغ پردازی رسانه های خبری هم چاشنی آن می شد. البته هالیوود آنقدر حواسش به تربیت نسل جدید بوده است که برای فیلم ها برنامه های تولیدی خود "رده سنی" بگذارد.

 و حال علامت سوالی که در ذهن ما چشمک می زند این است که اولا: چرا سیمای جمهوری اسلامی گاه و بیگاه (حداقل روزی یکبار!) این فیلم های فاسد و هدف دار تولید هالیوود را پخش می کند؟  آیا مسئولان سیمای ما همان اهدافی را دنبال می کنند، که دولتمردان آمریکایی!؟ ثانیا: چرا و به چه حقی چنین فیلم هایی را بدون هیچ گونه رده بندی سنی و در پرمخاطب ترین ساعات شبانه روز پخش می کنند؟ حال بحث ترویج فرهنگ منحط غربی که در همین فیلم ها نهفته است بماند. حتی به این هم اکتفا نکرده و خود نیز با هزینه بیت المال اقدام به ساخت چنین فیلم هایی می کنند. آیا ما به اندازه آمریکایی ها هم به فکر ترببیت نسل جدیدمان نستیم؟

 

3-   هنجارشکنی در روابط زن و مرد: هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید متدینین خوشحال بودند که از این پس سبک روابط جوامع منحط غربی در جامعه مسلمان ایران برچیده خواهد شد. اما با گذشت چند سال مردم از آنچه در تلویزیون خود می دیدند و آنچه در رادیوی خود می شنیدند نزدیک بود شاخ دربیاورند. مردم پسران و دخترانی را می دیدند که پیش از ازدواج با هم روابطی صمیمانه برقرار کرده اند؛ حالا یا دور از چشم والدین و یا حتی با اطلاع آنان! کم کم مردم حتی پسران و دخترانی را می دیدند که قصد ازدواج هم نداشتند!!! اما با هم رابطه داشتند.

کم کم مردم در برنامه های تلویزیونی مجریان زن و مردی را می دیدند و در رادیو صدای آنان را می شنیدند که بدون در نظر گرفتن احکام اسلامی با یکدیگر بگو و بخند و خوش و بشی دارند. کم کم.... کم کم مردم دیدند آمده است به سرشان از آنچه می ترسیدند.

 

4-   بی توجهی به مسائل جامعه شناختی و روان شناختی: بسیار پیش آمده در فیلم ها و سریال هایی که پخش می شود نابهنجاری ها و اشکالاتی به نمایش درمی آید و عوض آنکه ریشه یابی و حل شوند بیشتر ترویج و تبلیغ می شوند. مثلا بسیار دیده ایم که رئیس یک شرکت با منشی شرکت یا سَر و سِرّی دارد و یا پنهانی ازدواج کرده است. یا رفتار های ناشایستی که در بین مردم رواج داده اند (یادتان هست دعوای برره ای جان یک کودک را گرفت؟) و یا عبارات و لغات بی مفهومی توسط سریال ها در سطح جامعه بر سر زبان ها افتاده است. همینطور است برخوردهای غلط بچه ها با والدین و بلعکس، ریختن قبح کارهای خلاف با نشان دادن مداوم و...

 

5-   ترویج مد و پوشش های نا متعارف: زمانی که جامعه ما از مد و مدگرایی و پوشش های نامتعارف و خلاف موازین اسلامی رنج می برد آیا صدا و سیما ساختن یکی دو برنامه و تقبیح مدگرایی در آنان می تواند از ترویج این پدیده جلوگیری کند و یا با اصلاح پوشش مجریان و میهمانان و بازیگران در خیل عظیم سایر برنامه ها؟ زمانی که مجریان جوان با آرایش کامل و مدل موهای خاص در برنامه حاضر می شوند نباید از میهمانان فرهیخته سینمایی آنان نباید  از مردانشان انتظار داشت با مدل موی میکروبی و پیراهن و شلوار جین یکدست ( مخصوص هنرپیشه های هندی) در تلویزیون ظاهر نشوند و زنانشان با مانتوهای رنگارنگ تنگ و آرایش غلیظ و موهای بیرون گذاشته. همچنین نباید انتظار داشت جوانان تماشاچی این برنامه از این ها الگو برداری نکنند.

حال فرض کنید در چنین شرایطی برنامه ای دیگر در حال پخش است که از بدی مد و مدگرایی صحبت می کند. جوانان ما دم خروس را نگاه کنند یا قسم حضرت عباس را؟ آیا این انتظار زیادی است که  صدا و سیمای نظام اسلامی اگر سعی در مبارزه با مدهای فاسد ندارد حداقل آن را ترویج ندهد و یا لزوم طرح امنیت اجتماعی را علنا نفی نکند؟ مثالی قدیمیست که می گوید: ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!

 

6-   پخش موسیقی های مبتذل: این مسئله پذیرفتنی است که موسیقی مبحث پیچیده ایست و حکم دادن در مورد آن به سادگی امکان پذی نیست. اما می دانیم حضرت روح الله(ره) فرمودند موسیقی اگر مطرب نباشد اشکال ندارد. و حال سوال اصلی اینجاست که ملاک مطرب بودن موسیقی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی چیست؟ به اینکه موسیقی از وزارت ارشاد مجوز گرفته کاری نداریم؛ چون ملاک آنان نیز مشخص نیست. اما آیا آن دسته از موسیقی هایی که هر عقل منصفی بر مطرب بودن آن رای می دهد هم باید از تریبون رسمی نظام پخش شود؟

فرضا که تمام موسیقی های باکلام پخش شده دارای مجوز بوده و اشکال شرعی هم بر آنها مترتب نیست؛ توضیح مسئولان این سازمان برای پخش موسیقی های بی کلام لس آنجلسی چییست؟ می گویید نیست؟ حداقل دو مورد که همین امروز ( چهارشنبه 3/5) پخش شد:

      اول: رادیو جوان به جز بارها قبل، امروز دوباره در برنامه ای که به مبحث موسیقی پرداخته بود چندبار از موسیقی های لس آنجلسی استفاده کرد و حتی مجری برنامه برنامه اقدام به خواندن بعضی ترانه های آنان کرد. در حالی که موضوع برنامه هم "ساز مخالف می زنی" شعر یکی دیگر از این ترانه هاست.

     دوم:شعر پایانی برنامه کودک صبح شبکه اول سیما آشکارا بر اساس آهنگ یکی از این ترانه ها ساخته شده و هر روز برای کودکان مملکت امام زمان پخش می شود. آآِآیا این روش تربیتی مسئولان صدا و سیماست که از همان ابتدای خردسالی این سبک موسیقی هرروز به خورد آنان داده شود؟ (البته من این ترانه های لس آنجلسی را در تاکسی شنیده ام. کسی فکر بد نکند!)

 

7-   جای خالی برنامه های مذهبی و جای پر برنامه های پوچ: کافی است نگاهی به اعلام برنامه های سیما در تله تکست بیندازید تا متوجه شوید که به جز 10 دقیقه برای هر اذان، کل زمان برنامه های مذهبی، اعتقادی در هر یک از شبکه های 1،2،3و 5 کمتر از 60 دقیقه و در شبکه 4 صفر دقیقه در طول شبانه روز است! اوضاع رادیو نیز (مخصوصا از نوع جوانش) چندان خوشایند تر از این نیست. در عوض حجم برنامه های پوچ مانند مسابقات تلفنی و تلویزیونی چند برابر این میزان است. و اکنون جای این سوال است که آن صدا و سیمایی که باید منادی اسلام ناب و انقلاب باشد، با همین حجم برنامه آنهم در کم بیننده ترین ساعات (ساعات اولیه صبح) قصد دارد به این هدف نائل شود؟

                          رسانه

 

8-   چه کسانی برنامه می سازند؟: از آنجا که هر مخلوق نشانگر خصوصیاتت خالق آن است، محتوای بسیاری از برنامه های رادیو و تلویزیون که در آن پوچی موج می زند و یا دارای محتوای ضدارزشی است نمایانگر شخصیت سازندگان آن برنامه است. و از طرف دیگر کمبود شدید برنامه های ارزشی، فرهنگی، مذهبی، اعتقادی در رسانه ملی نمایانگر تعداد کم برنامه سازان ارزشمدار و معتقد و یا منزوی شدن آنان از مجموعه صدا و سیماست.

جای بسی تعجب است که در مجموعه ای که قرار است پاسدار ارزش ها باشد، آنچه یافت می نشود برنامه ساز ارزشی است. (فکر نمی کنم لازم باشد یادآوری کنم اگر برنامه ساز ارزشی هم وجود داشته باشد، به راحتی کنار گذاشته می شود) در چنین شرایطی است که دور به دست اشخاصی می افتد که در شبکه 3 سیما و رادیو جوان ناجوانمردانه و با حربه های تبلیغاتی و جنگ روانی به جان ارزش ها و ارزشمدارانی چون سردار رادان می افتند؛ و حال آنکه این برنامه سازان از بودجه بیت المال هم ارتزاق می شوند.(اگر از جای دیگری هم ارتزاق شوند، الله اعلم)

 

9-   همراهی با رسانه های غربی: متاسفانه در شرایطی که ماشین جنگ روانی غرب بیشترین سرعت را به خود گرفته و با قدرت هرچه تمام تر سعی در تخریب وجهه حکومت اسلامی و تضعیف و تخریب دولت اسلامی ما دارد، شاهد هستیم قویترین ابزار رسانه ای ما یعنی صدا و سیما در مواردی، نه تنها به مقابله با تهاجم آن ها نمی پردازد بلکه مانند برخی وادادگان داخلی غرب با آنها همسو شده و به قول رهبر معظم انقلاب "آب در آسیاب دشمن میریزد".

زمانی که همه دلسوزان عملکرد دولت مردمی را در بسیاری از زمینه ها از جمله سفرهای استانی و طرح مدیریت مصرف سوخت را تحسین می کنند، رادیو جوان همگام با دشمنان مصرانه سعی در نفی این عملکرد دارد. و درست زمانی که بنگاه های تبلیغاتی غرب جنگ عظیمی را علیه طرح خوب ارتقاء امنیت اجتماعی دنبال می کردند و زمانی که مردم و رهبر انقلاب از این طرح دفاع می کنند، شبکه 3 نیز به غرب پیوسته و از هیچ تلاشی برای تضعیف این طرح و سردار رادان فروگذار نکرد.

البته مشابه این گونه برخورد ها و تلاش علیه نظام و دولت که ریشه در تفکرات وابسته به غرب سازندگان آن  ها دارد پیش از این بخصوص در رادیو جوان بسیار دیده شده است که به این خاطر جای تشکر از گیل آبادی رئیس این رادیو و خجسته رئیس کل رادیو وجود دارد!

10-  و در نهایت: از جنس موارد گفته شده در فوق در عملکرد صدا و سیما بسیار می توان پیدا کرد که بیش از این از حوصله بحث خارج است. البته ناگفته نماند بسیاری از این انتقادات و بسیاری مسائل دیگر بارها توسط مراجع دیگر از جمله رهبر معظم انقلاب، شورای نظارت بر صدا و سیما، نمایندگان محترم مجلس، قلم ها، نشریات و افراد دلسوز نظام و انقلاب و حتی در همان جلسات ضرغامی با نخبگان بخش های مختلف بیان شده است. اما متاسفانه تاکنون نه تنها تاثیرات مثبتی در عملکرد این سازمان دیده نشده است، بلکه روز به روز بدتر نیز شده است.

 

در پایان این نکته می تواند نکته می تواند حائز اهمیت باشد که "آیا مسئولان صدا و سیما از وجود چنین ایراداتی در مجموعه خود آگاهند یا خیر؟ و اگر آگاهند تا کنون چه گام هایی برای اصلاح این مسیر برداشته اند؟". به نظر می رسد در پاسخ به این سوال چند حال بیشتر وجود نداشته باشد:

حالت اول: آگاه نیستند؛ که در این صورت مسئولیت ماست که به عنوان نگاهی از بیرون اشکالات و ایرادت این سازمان را به گوش مسئولان برسانیم و بر مسئولان است که هرچه سریعتر نسبت به اصلاح این اشکالات اقدام نمایند.

حالت دوم: آگاهند اما کاری از دستشان بر نمی آید؛ که در آن صورت بهتر است هرچه سریعتر با اعتراف به این مسئله جای خود را به افراد کاردانی که توانایی حل این مشکلات را دارند بسپارند.

حالت سوم: آگاهند و عامدانه و با هدفی خاص مرتکب این اشتباهات می شوند؛ که در صورت محرض شدن این حالت وظیفه نهادهای نظارتی و امت مسلمان ایران است که در به زیر کشیدن چنین افرادی از جایگاه مقدس رسانه لحظه ای درنگ نکنند و مسئولیت های مهم را به دست اهل آن بسپارند.

به نظر شما کدام حالت صادق است؟ یا اصلا آیا شما حالت دیگری سراغ دارید؟ ما را هم از نظر خود مطلع سازید.

 

توضیح: مدت ها بود قصد نوشتن قسمتی از این حرف های دل را داشتم که با به وجود آمد فرصت مناسب توسط برادر عزیز حامد طالبی ، بهانه به دستم آمد و بی درنگ شروع کردم. و از همین جا تقاضا می کنم شما نیز اگر در این باب حرفی در دل دارید حتما بنویسید.       

                                                   

دوستانی که تا کنون در این مورد مطلب نوشته اند به شرح زیر می باشند:

 * حرکت وبلاگی نقد رسانه ی ملی (پله پله تا ملاقات خدا)

* صدا و سیمای ما، نظارت! نظارت! (هیهات)

* رسانه ملی نیازمند خانه تکانی است (فصل آگاهی)

* دوستانه با صدا و سیما؟! (ارمینه)

* این سیما دانشگاه نیست (پیام دل)

* جشنوراه وبلاگی نقد صدا و سیما را یاری کنید (تاملات)

* کجراهه های رسانه ملی (شاهراه عدالت)

* تفاوت دین من با آقای صداوسیما (باسیدعلی‏تافتح‏قدس‏ومکه)

* آقای ضرغامی لطفا کات! (خط مقدم)

* نقد دانشگاه عمومی (روایتی دیگر)

* اینجا واشنگتن است؛ صدا و سیمای ایالات متحده آمریکا (منتظر)

* مسئولین رسانه ملی! ارزشی ها نگرانند (عدالت جو) 

* مشکل از ما نیست، مشکل از شماست! (دستنوشته های یک دانشجو)

* به کجا چنین شتابان ... (خمینیسم) 

* جناب ضرغامی! لطف کنید در این صدا وسیما را گل بگرید! (نسل بیدار)

* بی پرده با مدیریت نابسامان صدا و سیما (محراب اندیشه)

                                                                                                     ومن الله التوفیق

وقتی رادیو جوان خود را نقد می کند!

رادیو جوان

سه شنبه (۲۶/۴) بعد از ظهر وقتی تو محل کارم پیچ رادیو رو می چرخوندم به رادیو جوان که رسیدم ناخوداگاه متوقف شدم چون انگار شنیدم که حرف از نقد این رادیوست. همون اول کار متوجه شدم موضوع از این قراره که یکی از برنامه های عصرشون به اسم "جوونی به وقت فردا" رو به آخره و قراره از شنبه یه برنامه دیگه جای این یکی رو بگیره. رو همین حساب آقایون در اقدامی انتحاری! دست به نقد خودشون و در کل رادیو جوان زده بودند. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که فهمیدم این دوستان جهت تطهیر اقداماتشون و فحاشی ها و  دروغ سازی ها از شخصیتی "برجسته" چون عماد افروغ دعوت کرده اند!

 البته دعوت این برنامه از افروغ چندان عجیب به نظر نمی رسد اگر در نظر داشته باشیم:از طرفی برنامه فوق الذکر با محتوایی مبتذل به تنهایی سهم عمده ای در تخریب، دروغ پردازی و دشمن تراشی برای نظام را در رادیو جوان دارا ست و از طرف دیگر جناب افرغ نیز در نقدهای یکطرفانه و غیر منصفانه علیه دولت و شخص رئیس جمهور علی الخصوص در مصاحبه با سایت ها و رسانه های خاص! شهرت وافری دارند.

پس از شنیدن این برنامه به نظرم رسید خلاصه ای از آن را مکتوب کنم تا عبرتی شود برای سایرین! (آنچه در ادامه می خوانید فقط آن قسمت هایی است که ذهنم یاری کرد و به خاطر  آوردم)

مجری معلوم الحال برنامه "فرشید منافی" که طی سوال هایی مکرراً سعی در کوباندن منتقدان رادیو جوان داشت هنگامی که با حمایت همه جانبه و صدرصدی افروغ مواجه شد، انگار هنوز از شنیده های خود مطمئن نشده بود. بنابراین از افروغ پرسید "بعضی می گویند حمایت افروغ از رادیو جوان به خاطر مصاحبه های زیاد این شبکه رادیویی با اوست. آیا این درست است؟" و افروغ جواب داد:" نخیر اصلا چنین چیزی نیست. من همیشه از رادیو جوان و هر رسانه دیگری این چنین نقد کند حمایت می کنم" و سپس به دروغ ناشیانه ای متوسل شد و گفت :" اصلا رادیو جوان با من خیلی مصاحبه نکرده"! و جالب اینکه منافی نتوانست جلوی خود را بگیرد و جواب داد:" آقای افروغ حداقل 7 بار من خودم با شما مصاحبه کرده ام!"

افروغ - فرشید منافی

 پس از خداحافظی با افروغ منافی یاداور شد که جهت بررسی عملکرد خود قصد داشته اند با یک               "100  -> افروغ" و با یک "صفر  -> جوانفکر" صحبت کنند و با این چینش بار دیگر -برای آن هایی که نمی دانستند- روشن کرد که اصلی ترین سیبلی که تیر به اصطلاح نقد هایشان بر آن می نشیند احمدی نژاد و نزدیکان وی است. اما از آنجا که جوانفکر (مشاور رسانه ای رئیس جمهور) خلاف مشی اینان حاضر نشده بود نقد هایش بر رادیو جوان را رسانه ای کند، تمدن نماینده مردم شهرکرد که به گفته منافی کمی منتقد رادیو جوان است را دعوت کرده بودند.

آقای تمدن در صحبت هایش گفت که «رسانه های منتقد نباید در نقد روشی را به کار گیرند که به نتیجه نرسد و فقط سوالاتی مطرح شده و بدون دادن پاسخ و نتیجه گیری مخاطب را سرگردان رها کند. بلکه باید طوری عمل کنند که با نقدهای بجا و دلسوزانه و در نهایت یافتن راهکار و پاسخ سوالات مخاطب را راضی نمود.» در اینجا منافی سریع برای خنثی نمودن اثر حرف های تمدن به فرافکنی متوسل شده و راضی نمودن مخاطب را به فریب دادن وی تعبیر کرد!

سپس تمدن به این مطلب اشاره کرد که «بسیاری از مسائلی که به عنوان انتقاد در این رادیو مطرح می شود سوء تفاهماتی است که با یک تماس ساده با مسئولین مربوطه برطرف خواهد شد. اما رادیو جوان به جای این کار به بزرگنمایی این سوء تفاهمات می پردازد و یا سوالات را به صورت طنز مطرح نموده و از مسئولین انتظار پاسخ جدی دارد که با تکرار این اقدامات مسئولین احساس می کنند تمام زحماتشان در یک مقوله به راحتی با یک برنامه فنا می شود و این علت اصلی عدم تمایل مسئولین برای مصاحبه با این رادیوست. »

آنگاه او با اشاره به برنامه جدیدی که قرار است جایگزین این برنامه شود ابراز امیدواری کرد این خط مشی در برنامه آینده اصلاح شود که در این هنگام فرشید منافی به شدت بر انتقادی بودن برنامه آینده تاکید کرد تا خیال تمدن را آسوده کند که: برنامه آینده هم تفاوتی با این برنامه نخواهد داشت. و در نهایت درست هنگامی که تمدن قصد داشت از صحبت هایش نتیجه گیری کند منافی به بهانه اتمام وقت با وی خداحافظی کرد...
 شنیدن این برنامه،حذف نیروهای ارزشی چون وحید یامین پور، و یادآوری صحبت های خجسته رئیس رادیو مبنی بر این که "دست به تغییرات گسترده در رادیو جوان زده ایم!" همه و همه مرا به این نتیجه گیری نزدیک تر می کند که این راه و روش رادیو جوان نه تنها اصلاح نخواهد شد بلکه در آینده ای نزدیک شدت بسیار بیشتری خواهد گرفت.