از ایران بیاموزیم!

285810.jpg
دکتر فیصل قاسم
منبع: روزنامه الشرق قطر

ایران یک کشور اسلامى و در مجاورت کشورهاى عربى قرار دارد و شمار زیادى از عرب ها در آن زندگى مى کنند، و در مقابل تعداد زیادى از اتباع ایران به عنوان شهروند در کشورهاى عربى زندگى مى کنند. خلاصه کلام این که ما به ایرانیان نزدیکیم و ایران نیز در بسیارى زمینه ها به ما نزدیک است. تا آنجا که در زمینه فرهنگى با هم اشتراکات بسیار داریم.
اما با وجود قرب جغرافیایى، در زمینه هاى سیاسى و اقتصادى و صنعتى ما بسیار از آنها عقب مانده تریم، مانند این که ما در کره دیگرى زندگى مى کنیم.
در حالى که همه رژیم هاى عرب با انجام انتخابات پارلمانى و ریاست جمهورى ساختگى به ریش مردم خود مى خندند، ایرانى ها دروازه دموکراسى را فتح کرده اند. اعضاى پارلمان ایران منتخب واقعى مردم هستند و مانند ما با فرمان وارد مجلس نمى شوند و در انتخابات ریاست جمهورى برخلاف برخى کشورهاى عرب که رقباى رئیس جمهور عوامل دست پرورده سازمان هاى اطلاعاتى و مزدبگیر هستند که با صحنه سازى به نفع رئیس کناره مى گیرند، ایرانیان بارها انتخابات حقیقى اجرا نموده و در رقابتى واقعى به مصاف هم مى روند و هیچ کس نمى تواند قبل از شمارش آرا نتیجه انتخابات را حدس بزند. همان گونه که همه از پیشى گرفتن احمدى نژاد بر کاندیداى صاحب نام رفسنجانى درانتخابات مبهوت شدند، هر آینه که زیباترین نشان رئیس جمهورى جدید ایران این است که او فرزند واقعى ملت بود، او فردى ساده پوش و ابرازکننده آرمان هاى بخش اعظم ملت ایران است و چقدر مؤثر بود آن تصویرى که از کفش احمدى نژاد که از سوى یکى از عکاسان منتشر شد. کفشى که وى قبل از ۵ سال خریدارى کرده بود و همچنان با افتخار و عزت آن را مى پوشید در حالى که بیشتر رهبران عرب میلیون ها دلار براى خود و اطرافیان شان هزینه مى کنند.
پیشرفت ایرانیان تنها در بعد سیاسى نیست، بلکه مى روند تا با ملل زنده دنیا رقابت کنند.
به یاد دارم چندى قبل که از یک نمایشگاه بین المللى در یک کشور عربى بازدید داشتم و ابتدا در غرفه هاى نمایش کالاهاى عربى رفتم و مشاهده نمودم که برخى خرماى خشک را به نمایش گذاشته و برخى دیگر روغن زیتون یا صنایع برنزى کهنه و خلاصه تولیدات عرضه شده از کشورهاى عرب جز شیرینى و مواد غذایى بى کیفیت نبود. اما زمانى که به غرفه تولیدات ایران رفتم بهت و حیرت مرا فراگرفت، زیرا خود را در برابر تجهیزات و ماشین آلات عظیم صنعتى ساخت ایران دیدم که نشان مى داد تکنولوژى و صنعت در ایران تا چه حد پیشرفت نموده است.
در غرفه ایران نشانى از پسته معروف ایرانى و یا خرماى با کیفیت آن نبود، حتى فرش دستباف ایران که از هنر بالایى برخوردار است در این نمایشگاه عرضه نشده بود. زیرا ایرانیان جز تولیدات پیشرفته خود عرضه نمى کنند و شاید مى خواستند به ما بگویند که نمى خواهیم محصولات سرزمینى ایران را عرضه نماییم بلکه ساخته عقل دانشمندان و کارشناسان خود را به نمایش مى گذاریم.
شاید عراق نیز در نظر داشت که به قدرتى اتمى تبدیل شود که در هم شکسته شد و این کشور به دوران عصر حجر بازگشت. دیگر کشورهاى عرب در جاى خود مانده اند و هیچ استفاده اى از ثروت هاى هنگفت نفتى خود جز براى ساختن کاخ ها و برج هاى بلند و یا پر کردن بازار از اتومبیل هاى آلمانى و ژاپنى نمى کنند. در حالى که جاده هاى ایران مملو از اتومبیل هاى ملى ساخت خود آنها است که در خیابان ها و پل هاى عظیم و مدرن ایرانى که جز در ژاپن نمى توان نمونه آن را مشاهده نمود در حرکتند و همه آنها به دست ایرانیان طراحى و اجرا شده است.
ایرانى ها به ساخت تجهیزات ماشین آلات اکتفا نکرده بلکه قدرت و توان اتمى خود را نیز پیشرفته کرده اند تا آنجا که سراسر جهان در برابر این دستاورد به حال آماده باش درآمده است. زیرا برخورد عزت مندانه ایران همانند یک ابر قدرت است.
اکنون آیا سزاوار است که ما ملت ناامید عرب که با فشردن دست هاى خود به هم، از اقتدار ملى و عزت مدارى ایران به وجد آمده نکوهش کنیم؟ حتماً این حق را نداریم. زیرا در شرایطى که رژیم هاى حاکم بر جهان عرب به سوى سازش با اسرائیل روى آورده و دستورات کاندولیزا رایس را حتى در کنفرانس سران خود مو به مو اجرا مى کنند، یک انسان عرب وادار مى شود تا در برابر بزرگ منشى و مردانگى و ایستادگى ایرانیان سر تعظیم فرود آورد. اما مضحک و خنده دارتر آن، توقع حکام عرب از ایران است که برخى از آنها خود به سر فرود آوردن و گدایى سیاسى، اقتصادى و صنعتى در برابر غرب اکتفا ننموده بلکه از ایران نیز مى خواهند تا مانند آنها در برابر دشمن سر فرود آورد. یعنى این که نه به خود رحم مى کنند و نه به رحمت خدا براى دیگران راضى هستند و به جاى این که از ایران پیروى کنند، آنان را به مسیر سازش به بهانه واهى عقلانیت فرا مى خوانند که این خود یک خدعه و فریب آشکار است. چگونه مى توانیم میلیون ها انسان عرب را که هوادار روحیه پایدارى ایران شده اند سرزنش نماییم، مگر نه این که آنها مى بینند که تهران پیروزى را در پشت پیروزى بر ضد نیروهاى سلطه و استکبار جهانى رقم مى زند.
و در زمانى که ناوگان هاى آمریکایى و غربى آب هاى سرزمینى عرب را درمى نوردند و در میان سکوت مطلق آنها به هر جا که بخواهند وارد مى شوند، تنها ایران است که ۱۵ نظامى نیروى دریایى انگلیس را تنها بخاطر ورود در چند متر از آب هاى سرزمینى خود دستگیر نموده و از تهدیدهاى انگلیس و آمریکا نمى هراسد و همان گونه که روبرت فیسک روزنامه نگار بزرگ انگلیسى مى نویسد: ایران، انگلستان و تونى بلر و ارتش انگلیس را به ذلت مى کشاند و افزون بر آن دانشجویان ایرانى، سفارت انگلیس در تهران را در محکومیت تجاوز آن کشور سنگباران مى کنند و دلیل بالاتر بر این عزت و اقتدار ملى، اقدام رئیس جمهورى احمدى نژاد در اهداى مدال شجاعت به فرمانده نیروى دستگیرکننده تفنگداران انگلیس است.
و سرانجام تهران حاضر به آزادى دریاداران انگلیسى نمى شود مگر با دریافت عذرخواهى کتبى شخص تونى بلر و تعهد او در نزدیک نشدن به آب هاى ایران در آینده و مگر ایران نیست که بارها سفراى غربى را براى هر گونه تعدى ساده به عزت ملى ایرانیان تهدید به اخراج نموده. در حالى که سران عرب جرأت احضار سفراى غرب را حتى براى مشورت ندارند، زیرا برخى از این سفرا نقش تصمیم گیر و نمایندگى استعمارگر را ایفا مى کنند.
چگونه انتظار داریم که ملت هاى عرب، موضع سازشکارانه حکومت هاى خود را با پایدارى ایرانیان قابل قیاس بدانند. در حالى که مشاهده مى کنند ایرانیان اراده و اقتدار خود را در حفظ آب و خاک خویش به نمایش گذاشته ولى در مقابل، کشورهاى عرب سخاوتمندانه سرزمین خود را دودستى به طمعکاران تقدیم مى کنند و حتى به این اکتفا نکرده و هرگونه مقاومت در برابر استعمارگران را خود سرکوب مى نمایند. ما به جاى دشمنى با ایران و انتقاد ازآن بخاطر ورود در باشگاه اتمى و توانایى آن در ساخت موشک هاى قاره پیما، بهتر است از آنها پیروى کنیم. نه این که میلیاردها از اموال مردم را براى قراردادهاى سنگین اسلحه با غرب که پس از چندى به آهن قراضه تبدیل مى شود صرف نماییم.
امیدوارم برخى دستیابى ایران به قدرت را در حجم جغرافیایى و فزونى جمعیت آن توجیه نکنند، یا درآمد نفت آن را دلیل پیشرفت این کشور نشمارند. زیرا ما نیز در جهان عرب کشورهایى داریم که از نظر حجم و موقعیت کمتر از ایران نیستند. اما براى نان مردم خود دست گدایى به سوى بیگانگان دراز کرده و هرگونه اهانتى را پذیرا مى شوند. افزون بر آن، ثروت نفتى عرب نیز که مى توانست سلاح برنده اى در برابر اهانت گران و تجاوزکاران باشد به بلایى تبدیل شده که به بهانه آن مورد دستبرد بیگانگان قرار بگیریم. آرى، تفاوت میان ما و آنها در این است که ایرانیان صاحب اراده و اقتدارند و ما چنین توانى در خود نمى بینیم.
پیامبر اسلام(ص) مى فرماید: جویاى علم شوید حتى اگر در چین باشد. و ما اگر بهانه داریم که چین دور است و دشوارى سفر امکان اندوختن علم در آن وادى را به ما نمى دهد، باید بگوییم که ایران نزدیک است، بلکه در میان ما است و امکان آموختن از ایران آسان تر از چین است. پس چرا نمى خواهیم از ایران بیاموزیم؟

تقریبا همه چیز درباره نظامیان متجاوز انگلیسی(۳)

برخورد انگلیس با ما در این گونه موارد

به شهادت تاریخ هرگاه ما از موضع انفعالی برخورد کرده ایم، طرف مقابل نه تنها انعطاف نشان نداده است بلکه از موضع بالاتری برخورد نموده است. آیا این صحیح است که با پایین گرفتن سطح توقعات بر حق خود  زمینه توهین و تحقیر عده ای مدعی تمدن را بر خود فراهم کنیم؟مگر فراموش کرده ایم برخورد دولت انگلیس را با ما هنگام بازداشت غیر قانونی هادی سلیمانپور و نصراله تاجیک -دو دیپلمات کشورمان- که به طور قانونی وارد آن کشور شده و از لحاظ قوانین انگلستان هیچ جرمی مرتکب نشده بودند؟ در آن ماجرا آن ها پس از مدت ها پیگیری تنها اجازه گرفتن وکیل و گفتگوی تلفنی به وزارت خارجه را دادند. از جریان دستگیری کاملا غیر قانونی پنج کارمند سفارت ایران در اربیل عراق توسط هم پیمانان آمریکائی آن ها که هنوز چیزی نگذشته. آیا توانسته ایم با این روش ها ذره ای کار را به نفع خود پیش ببریم؟

نکته ی دیگر اینکه چرا قوه قضائیه به وظیفه قانونی خود در این قبال عمل نمی کند؟ آیا این نظامیان جرمشان سبکتر از آن دو ماهیگیر فرانسوی و آلمانی است که یک سال و نیم پیش به جرم ورود غیرقانونی به آبهای ایران دستگیر شده، پس از مدت کوتاهی محاکمه و برای سه سال روانه زندان شدند؟ اصلا آیا به خاطر داریم که اینان اگر تجهیزات جاسوسی به همراه داشته باشند و طی روند محاکمه مشخص شود که برای این عمل وارد کشور شده اند، طبق قوانین بین المللی به دلیل نظامی بودن باید اعدام شوند؟؟؟ (بماند که در ماجرای قبلی-تیر 48- با سیاست های قاطع دولت محترم وقت، علی رغم محرض شدن همراه داشتن ادوات جاسوسیآنان در عرض سه روز فراری داده شدند).

          و مخلص کلام

مشخص است که با محاکمه فوری این نظامیان و اجرای حکم دادگاه عادل سر و صداها به مقدار بسیار زیادی افت کرده و راه برای اعمال فشار و جنجال و هیاهو برای آزادسازی آنان بسته خواهد شد. دلسوزانه عرض می کنیم که نباید گذاشت روبه صفتان انگلیسی با نیرنگ و حیله  ای که همیشه به آن  معروف بوده اند لکه ننگ دیگری در تاریخ ما به جا گذارند. فکر نمی کنم هیچ ایرانی باشد که نشنیده باشد داستان آن همه حیله و نیرنگ را، ظلم و ستم را، دخالت در امور کشور و استفاده از عناصر وطن فروش برای تاراج منابع ملی را، اشغال جنوب و به خاک و خون کشیدن سلحشوران آن خطه را، و امروز دخالت آنان در انفجارات خوزستان و ناامنی های زابل و زاهدان را.

به راستی همه می دانیم که شهدای تنگستان و دشتستان و فارس و دیگران جان در راه مبارزه با استعمار و استحمار این روباه پیر فدا کردند. آیا رواست که به راحتی از خون آنان بگذریم؟ آیا بر ما نسیت حفظ و حراست راه آن دلیران ملی؟

از این روست که ما نیز همصدا با صدها دانشجویی که دوازدهم فروردین تجمع اعتراض آمیزی مقابل سفارت انگلیس برگزار کرده بودند و بسیج دانشجویی 266 دانشگاه کشور که بیانه ای متقن صادر کردند و همه آزادیخواهان مسلمان و وطن پرستان ایرانی، با صدای رسا اعلام می کنیم که فرزندان سیزده آبان به انقلاب سوم می اندیشند و ازاین روست که تعطیلی لانه فساد شیطان پیر که کسوت سفارت خانه به خود گرفته و اخراج سفیر آن کشور کمترین خواسته وارثان نسل حماسی سوم ایران زمین است.

راستی شما نمی دانید چرا دیگر صدای مرگ بر انگلیس ما را از میان صفوف نماز جمعه و تظاهرات با گوش غیر مسلح نمی توان شنید؟